معنی جمیله شیخی

حل جدول

جمیله شیخی

بازیگر سریال تولدی دیگر

سیمرغ بلورین بازیگر نقش اول زن جشنواره فجر در سال 1370


فیلمی با بازی جمیله شیخی

کاغذ بی خط

فرهنگ معین

جمیله

(جَ لِ) [ع. جمیله] (ص.) زن زیبارو.

لغت نامه دهخدا

شیخی

شیخی. [ش َ] (اِخ) عبداللطیف بن نصر الشیخی و عبداﷲبن شیخی بن محمدبن عبدالجلیل. محدثانند، منسوب به شیخ میهنی. (منتهی الارب).

شیخی. [ش َ / ش ِ] (حامص) شیخوخت. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به شیخوخت و شیخوخه شود.

شیخی. [ش َ] (اِخ) لقب و یا تخلص عده ٔ بسیاری از شعرای ترکیه است ازجمله شیخی چلبی مولانا یوسف سنان گرمیانی که خمسه ٔ نظامی را به ترکی ترجمه کرده است. برای اطلاع بیشتر از شرح حال وی رجوع به دائرهالمعارف اسلامی شود.

شیخی. [ش َ / ش ِ] (ص نسبی) منسوب است به شیخ. (از انساب سمعانی). || منسوب بمذهب و طریقت شیخیه (مقابل شیعی و آن به شیخ احمد احسائی پیرو شیخیه منسوب است). رجوع به احمد احسائی و شیخیه شود. || (اِخ) نام طایفه ای در کرمان، پیروان شیخ احمد احسائی مقابل بالاسری. (یادداشت مؤلف).


باب شیخی

باب شیخی. [ش َ / ش ِ] (ص نسبی، اِ مرکب) نام قسمی خربزه و آن مدور است و در درون سبز. شاید طالبی امروزه باشد.


علاءالدین شیخی

علاءالدین شیخی. [ع َ ئُدْ دی ن ِ ش َ] (اِخ) علی بن محمد بغدادی. رجوع به علی... شود.

فرهنگ عمید

جمیله

=جمیل
زن زیبا،

فرهنگ فارسی هوشیار

شیخی

‎ سالاری شیوایی رهبری مینوی، از پیروان شیخیه


جمیله

خوب و زیبا، پسندیده

نام های ایرانی

جمیله

دخترانه، زیبا، زن زیبا

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

جمیله شیخی

1008

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری